السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها الباقر
جواني، آغاز شكفتن است
جواني، آغاز شكفتن است. جواني، ميلاد دوباره انسان است. انسان در جواني، بار تكليف الهي را به تازگي بر دوش گرفته است. خداوند، بسياري از نعمت هايش را در جواني به انسان ارزاني ميدارد.
در ايران اسلامي روز ولادت حضرت علي اكبر (علیه السلام)، روز جوان نامگذاري شده است.جواني، موهبتي از جانب خداوند است. جواني، ثروتي است كه انسان بايد آن را جز به بهاي بهشت، خرج نكند . پس خوشا به حال آنان كه جواني را قدر ميدانند و اين گوهر گرانبها را در راه سعادت خويش ، به كار ميگيرند. ضمير جوان، آینه پاكي هاست؛ آینه اي كه هنوز گردي از گناهان بر روي آن ننشسته است. نگاه جوان، پنجره اي است كه رو به سوي افقهاي روشن گشوده شده است. پنجره اي كه آفتاب حقيقت را مي نوشد.
علیاكبر (ع) «ناز» جوانی را با «نیاز» به پروردگار همراه كرد و بدینگونه صورت زیبا را با سیرت دلربا در آمیخت. او خداوندگار ادب بود، و شور و طراوت جوانی، هرگز وی را از دایره ادب، به ویژه در برابر پدر، خارج نكرد.
این آموزگار جوان، رمز مانایی و جاودانگی را به جوانان آموخت: حق محوری، ادب و فروتنی. ادبش در برابر پدر، تنها به دلیل روابط عاطفی نبود؛ بلكه پدر را امام و مقتدای خویش میدانست. پدر نیز فقط بدان سبب كه علی فرزند او بود، بدو عشق نمیورزید؛ بلكه او را جوانی نجیب، پاكدامن و پرهیزكار میدید و ازاینرو، او را گرامی میداشت. گرچه هیچ پدری نمیتواند حسین (ع) باشد، و هیچ جوانی علیاكبر (ع) ؛ راه حسینی بودن و علیاكبر گونه بودن، به روی همه پدران و پسران باز است.
سلام بر مبعث؛ روزی که گلهای ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!
دوران بعثت در کلام اميرالمؤمنين (ع)
اميرالمؤمنين (ع) میفرمايند:
«خداوند پيامبر اسلام (ص) را زمانی فرستاد که مردم در فتنهها گرفتار شده و رشتههای دين پاره شده بود… چراغ هدايت بینور و کوردلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصيت میشد و شيطان ياری میگرديد… با دست مردم جاهل، نشانههای شيطان آشکار و پرچم او افراشته گرديد. فتنهها، مردم را لگدمال کرده و يا سمهای محکم خود نابودشان کرده و پابرجا ايستاده بود. اما مردم حيران و سرگردان، بیخبر و فريبخورده، در کنار بهترين خانه (کعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگی میکردند. خواب آنها بيداری و سرمۀ چشم آنها اشک بود، در سرزمينی که دانشمندان آن لب فروبسته و جاهل گرايی بود.»
بعثت رسول اکرم (ص) و اهميت آن
در اين هنگام که بشريت در کوير خشک رذايل گرفتار بود؛ مردی در دل کوههای مکه، خدا را عبادت میکرد. در کنار بتها و ظلمها زندگی کرد ولی هيچگاه بت را سجده نکرد و دامن مقدسش به ظلم آلوده نشد. به فرمودۀ امام حسن عسکری (ع):« چون چهل سال از عمر ايشان گذشت؛ حق تعالی دل او را بهترين دلها و خاشعتر و مطيعتر و بزرگتر از همه دلها يافت. پس به ديده آن حضرت نور ديگر داد و امر فرمود که درهای آسمان را گشودند و فوج فوج ملائکه به زمين آمدند و آن حضرت نظر میکرد و ايشان را میديد و رحمت خود را از ساق عرش تا سر آن حضرت متصل گردانيد. پس جبرئيل فرود آمد و اطراف آسمان و زمين را فرو گرفت و بازوی آن حضرت را حرکت داد و گفت: يا محمد بخوان، فرمود: چه بخوانم، گفت:
«اقرء باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق»
بنابراين لطف الهی شامل جهانيان گرديد و پيامبر خاتم (ص) به رسالت مبعوث گشت و خداوند او را چونان باران بهاری برای تشنگان حقيقت و مايه سربلندی و عزت و شرافت يارانش قرار داد. اگر روز هجرت پيامبر (ص) از مکه به مدينه بسيار مهم بود و به همين جهت به پيشنهاد حضرت علی (ع) آغاز تاريخ مسلمانان گرديد؛ اهميت آن بدين جهت میباشد که هجرت زمينهساز تحقق اهداف و آرمانهای بعثت به شمار میرفت و در واقع روز بعثت «روز تولد شخصيت والای پيامبر اکرم (ص)» است. پيامبری که اشرف مخلوقات است و سيد اوصياء پيامبری که خداوند ميثاق او را از تمام عوالم هستی، حتی ابناء الهی گرفت؛ «مأخوذاٌ علی النبيين ميثاقه»پيامبری که محور پرستش در کل عالم تکوين است. پيامبری که خداوند فرمود:«لولاک لما خلقت الافلاک» او که نسبت به مؤمنين مظهر رحمت است و رأفت؛ « بالمؤمنين رؤوف رحيم»و برای جهانيان رسول رحمت؛ «و ما ارسلناک إلا رحمه للعالمين».
او که پيشوای پرهيزکاران و وسيله بينايی هدايت خواهان است. چراغی با نور درخشان، ستارهای فروزان و شعلهای با برقهای خيرهکننده و تابان است. راه و رسم او با اعتدال، روش زندگی او صحيح و پايدار، سخنانش روشنگر حق و باطل و حکم او عادلانه است.
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد