مدرسه علمیه کوثر خرمشهر

Download: presentation1.pptx

در حال دریافت: presentation1.pptx نشست پژوهشی با عنوان: راههای دستیابی به علم واقعی درسبک زندگی طلبگی

بسمه تعالی
گزارشی از نشست پژوهشی حوزه علمیه کوثر خرمشهر
موضوع: راههای دستیابی به علم واقعی درسبک زندگی طلبگی تاریخ برگزاری: 97/9/25

توصیه های علمی به طلاب:
1. هر شب محاسبه نفس کنید (حاسبوا قبل أن تحاسبوا). هر کس محاسبه نفس کند و نیز به علمش عمل کند، خداوند محاسبه آخر عمر را به او الهام خواهد کرد.
2. «من عمل بما علم، علّمه الله علم ما لم یعلم؛ هر کس به آنچه می‌داند عمل کند خداوند دانش آنچه را نمی‌داند به او خواهد آموخت».
3. قدم به قدم انسان باید مستغفر و تائب باشد تا خداوند او را نجات دهد.
4. ‮هیچ شاگردی نباید در بهشت و جهنم رفتن به استادش نگاه کند. «باید خود انسان فکر بهشت و جهنم خود باشد و به دیگران نگاه نکند. باید ببیند تکلیفش چیست و به آن عمل کند. باید موازین را شناخت و از موازین پیروی کرد، نه اشخاص.‬‬‬‬‬‬
5. درس را رها نکنید و درس را طوری بخوانید که بعد بتوانید تدریس کنید، نه برای اینکه نمره بگیرید.
6. لحظه‌ای از فراگیری علوم غفلت نکنید.
7. با‌طهارت باشید. همیشه نمازتان اول وقت و با جماعت باشد.
اگر طوری درس خواندید که نتوانستید تدریس بکنید دوباره بخوانید؛ چون معلوم می‌شود درس را نفهمیده‌اید. دو بار مطالعه کنید؛ یکی اینکه کتاب چه می‌گوید، یکی اینکه من اگر دست به بنان یا بیان بردم و خواستم تدریس کنم چه بگویم، درس به قلم بردم خواستم بنویسم چطور بنگارم وگرنه انسان عمر می‌دهد و چیزی نمی‌گیرد. طرزی درس بخوانید که بتوانید خوانده را به دیگران منتقل کنید و تدریس کنید که بعد از چند مدّت به لطف الهی از نظر استاد حوزه علمیه و مدرسه پربرکت شما خودکفا باشد.
ما اگر خواستیم ببینیم این درسی که به ما دادند عالِم شدیم یا نه، این دو نشان دارد؛ یک نشانِ ظاهری که قبلاً بیان شده، یعنی اگر ما توانستیم خوب تدریس بکنیم یا خوب تألیف بکنیم معلوم می‌شود این مطلب را فهمیده‌ایم. ولی یک نشان باطنی دارد که بسیار عمیق است و آن این است که اگر مطلبی را فهمیدیم عالِم شدیم، اگر عالِم شدیم می‌شویم وَزین، سنگین، باوقار، متواضع؛ نه بی‌جا حرف می‌زنیم، نه بی‌جا کار انجام می‌دهیم. طرز نشستن ما، خوابیدن ما، گفتار ما، رفتار ما ادیبانه است. یعنی مؤدّب می‌نشینیم، مؤدّب حرف می‌زنیم، مؤدّب غذا می‌خوریم، ادبِ دینی داریم. در تمام شئون زندگی علم آدم را سنگین می‌کند حرفِ سبک نمی‌زنیم، حرف سبک گوش نمی‌دهیم، نوشته‌های سبک نداریم، نوشته‌های سبک را نمی‌خوانیم، حرفِ سنگین برای انسانِ سنگین است. راهی که طالبان علوم الهی طی می‌کنند بسیار وسیع است. هیچ کسی بهانه‌ای ندارد زیرا این راه هم وسیع است و هم همراهان خوبی در این راه انسان را همراهی می‌کنند. هیچ کسی نمی‌تواند بگوید این راه سخت است، رفتنش دشوار است، مزاحمت فراهم است. بسیاری از بزرگانی که در حوزه‌های علمی به مقاماتی رسیدند بسیاری از آنها امکاناتشان از طلاب کنونی کمتر بود و بسیاری از آنها هم از مناطق روستایی برخاستند. چه در بخش‌های حکمت، چه در بخش‌های تفسیر، چه در بخش‌های فقه، چه در بخش‌های اصول و در سایر علوم اسلامی طلبه‌هایی از همین روستاها برخاستند و به مقامات والای علمی رسیدند.
برسد که کسی بتواند در خانه خود بنشیند و با یک ماهواره به تمام دنیا مرتبط شده و تمام مفاسد به سمت وی سرازیر باشد. گرچه این وسائل و ابزارها قابل استفاده دوگانه است اما اکثرا از آنها استفاده نامشروع می‌شود.
مسائل مذهبی و سیاسی با یکدیگر گره خورده است. در گذشته تنها مخالفین مذهبی بودند که با اسلام و مسلمانان مبارزه می‌کردند اما امروزه چون مذهب و سیاست با یکدیگر گره خورده است سران سیاسی کشورهای غربی که اسلام را مانع منافع نامشروع خود می‌بینند دست به دست هم داده‌اند و با ماهواره‌ها و کانال‌های تلویزیونی خود به شکل مستقیم بر ضد اسلام بسیج شده‌اند. چون مبارزه مسلمانان نیز یک مبارزه دفاعی است فرقی بین زن و مرد وجود ندارد و همه باید به میدان بیایند و از اسلام دفاع کنند.
مسیحیت از نظر فرهنگ و معارف واقعا مرده است اما می‌بینیم که آنان چگونه برای دین خود تبلیغ می‌کنند و اسلام نیز با معارف قوی و دنیا پسندی که دارد باید بسیار فعال‌تر به تبلیغ بپردازد. برای فراگیری علوم، استعداد، تلاش و ممارست باید توأم باشد. در سال تحصیلی جدید، طلاب و فضلا باید کارهای جانبی را کم کرده و به درس و بحث خود داشته باشند، رادیو گوش دادن، تماشای تلویزیون، پیگیری مباحث و مسائل سیاسی، جزء مسائل جانبی است.

موانع در راه تحصیل:
اولین مانع، نبود هدف شناسی است؛ چیزی است که فرد اقتضای آن را در خود ایجاد نکرده است؛ اگر این مقتضی مشخص باشد، آن هدف برای طلبه روشن خواهد بود.
مانع دوّم عدم تعادل و توازن فکری اشخاص در تعیین مسیر است؛ یعنی وسوسه نشوند که به بعضی از مکان های دیگر به غیر از حوزه بروند؛ بسیاری از افراد با هدف شناسی، اشتیاق و علاقه وارد حوزه می شوند، ولی در وسط تحصیل، بعضی از شیفتگی و ظواهر، آنها را به جاهای دیگر می کشاند؛ مثلاً به دنبال مدرک رفتن و یا به دانشگاه رفتن و… البته نمی خواهم بگویم که رفتن به دانشگاه و ادارات ممنوع باشد و اصلاً در چنین شأنی هم نیستم و چنین اعتقادی هم ندارم، بلکه می خواهم بگویم که اگر هدف، اسلام شناسی است، با این کارها سازگاری ندارد. یعنی این فرد می خواهد ابتدا خود سازی کند و سپس غیر سازی و این نمی شود که یک روز در قم باشد و در حوزه و فردا در دانشگاه و پس فردا هم سری به فلان اداره بزند، همین مسئله اسلام شناسی است. جامعه اسلامی، اسلام و امام زمان(عج) از ما چه می خواهند؛ اگر ما این مسایل را مد نظر قرار دهیم، تعادل و توازنی که عرض کردم برقرار می شود و دیگر هدف گم نمی شود.
سوّمین مانع این است که متأسفانه در این چند سال اخیر، فضایی در حوزه ایجاد شده است که موجب ایجاد یأس و سردرگمی در حوزه شده است. بسیار می شنویم که عده ای می گویند، ما پانزده سال است که در حوزه هستیم، چه شده است؟ آخر به کجا می رسیم؟ وقتی این سخنان و اینگونه اظهار نظرها را می شنویم، بعضاً بسیار معذب و متأسف می شوم. واقعا بسیار کم لطفی است و این مسئله رفته رفته ترویج می شود و موجب سردرگمی و یأس است. اگر طلبه سال اول و دوم، سخن این شخص که پانزده سال در حوزه تحصیل می کند را بشنود، دلسرد می شود و مأیوس می گردد و می گوید: ما با چه اشتیاقی آمده ایم و این آقا چه می گوید، و این چه وضعی است؟ ما نمی گوییم که صف شهریه یک معضل نیست، ولی شاید مصلحت باشد و و اگر بنده شروع کنم، به سخن گفتن و گلایه از دیگران که این چه وضعی است، فکر نمی کنم که این معضل حل شود؛ این موضوع چیزی است که رابطه آن باید فکری بکنند و وظیفه اصلی ما همان درس خواندن است. می توان در همان صف هم درس بخوانیم؛ هرچند می دانیم که پا دردها و کمردردهایی را برای برخی به دنبال دارد. نمی توان آن را به عنوان مانع حادی برای جلوگیری از مسیر علم آموختن شناخت. به نظر من بیشتر اینها از القائات و وسوسه های شیطانی و هوای و هوس است.
چهارمین مانع، تضعیف روحیه تعظیم و اعتماد طلاب به علما است، متأسفانه حرف هایی را می شنویم که گویا دستی وجود دارد که اعتماد دانش پژوهان علوم دینی را تضعیف می کند. دائما گفته می شود که بزرگان حوزه کاری نمی کنند و این چه وضعی است و این چه برنامه ای است.
راه برطرف شدن این موانع، همان چیزی است که عرض کردم؛ به اعتقاد من اگر هدف شناسی روشن و صاف شود، بسیاری از موانع سخت تر از این نیز حل می شود.