شبهات
وهابیت شبهه وارد می کنند به این عنوان که ؛شیعیان ادعا دارند آیه ولایت در شأن علی (علیه السلام) نازل شده پس چگونه است که خداوند صراحتا نام ایشان را در قرآن ذکر نکرده است؟
پاسخ نقضی:
•در تمامی آیاتی که دارای شان نزول هستند نام افرادی که آیات در شأن آنها نازل شده است نیامده؛ مانند آیه مباهله، در میان علما و مفسرین و محدثین اهل سنت و شیعه اتفاق نظر است که این آیه در شأن حضرت فاطمه، امام علی، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) نازل شده است و هیچ اختلافی در آن نیست.پس چگونه است که در این آیه و آیات دیگر اشکال وارد نمی کنندکه چرا نام اهل بیت پیامبر ذکر نشده است؟
•در آیه غار (آِیه 40سوره توبه) نامی از ابوبکر برده نشده پس چگونه است که آنها می گویند این آیه در شأن ابوبکر نازل شده است؟
• در ماجرای حضرت خضر و حضرت موسی (علیهم السلام) نامی از حضرت خضر برده نشده و از حضرت خضر(علیه السلام) با عنوان “عبادنا"یاد شده است؛ ” فوجدا عبدا من عبادنا ءاتینه رحمة من عندنا و علمنه…” ( سوره کهف/آیه 65).
•در سوره انسان، آیه 8 نامی از اهل بیت برده نشده ولی همگی اتفاق نظر دارند که این آیه در شأن حضرت علی، فاطمه، حسن وحسین (علیهم السلام) نازل شده است. “و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و أسیرا".
•در قرآن کیفیت نماز نیز بیان نشده، پس بر چه اساسی نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت خوانندمیشود؟
جواب حلی:
اولا؛ در ماجرای طالوت (سوره بقره/آیه 246)، حضرت داوود طالوت را به عنوان فرمانده انتخاب می کنند ولی یهودیان به جز عده کمی، در هنگام جنگ و در ماجرای خوردن آب از رودخانه از فرمان ایشان اعراض کردند؛ ” فلما کتبت علیهم القتال تول ألا قلیلا…".با وجود اینکه حضرت داوود(علیه السلام) اسم فرمانده جدید و صفات او را بیان کردند، ولی یهودیان اختلاف کرده و اطاعت نکردند و بهانه جویی کردند و گفتند که طالوت جوان و فقیر است، و ما بزرگان و سران ثروتمندی داریم که فرمانده باید از میان آنها انتخاب شود.مشکل اساسی یهود ریاست و جاه طلبی بود؛ “ألایکون له الملک علینا". مسلمانان در عصر پیامبر اگر قبول می کردند که “ولیکم” به معنای اولی به تصرف است و امام علی(علیه السلام) را به عنوان ولٌی خود می پذیرفتند هیچ وقت خلافت سه گانه ایجاد نمی شد و سقیفه ای تشکیل نمی شد.ولی آنان بر اساس ریاست طلبی و مال پرستی و استناد به تمول در خلافت حاضر به پذیرفتن این معنا نشدند.
ثانیا؛ پیامبر در لحظات پایانی عمر خود به اطرافیان فرمودند که کاغذ و قلمی بیاورید تا برای شما وصیت کنم ، ولی عمر گفت که پیامبر هذیان می گوید و کتاب خدا ما را کفایت می کند. عمر با این سخن تمامی رسالت 23ساله پیامبر را نادیده گرفت و خود او بود که از کتابت حدیث ممانعت کرد و دستور به آتش کشیدن احادیث را داد. با این سابقه و این عناد قطعا اگر نام امام علی (علیه السلام) در قرآن با صراحت بیان می شد، در قران تحریف ایجاد می شد و به همین دلیل است که خداوند می فرماید که ما قرآن را نازل کردیم و ما از او محافظت می کنیم؛” إنا انزنا الذکر و إنا له لحافظون".
فضیلت های امام علی (علیه السلام)
پاسخگویی به شبهات
شبهه دوم:
شبهه : یکی از دلایل انتخاب ابوبکر به خلافت به خاطر مسن و پیرمرد بودن او است و به اصطلاح ابوبکر شیخ بود و علی به دلیل جوان بودن صلاحیت به خلافت رسیدن را نداشت.
پاسخ:
⇐اگر در مسئله خلافت شیخوخیت مطرح است، چرا در ابلاغ آیه برائت پیامبر ابوبکر را برمی گرداند و علی (علیه السلام) را مأمور إبلاغ پیام به مشرکان مکه می کنند در حالی که علی (علیه السلام) جوان بود؟ پس باید گفت آنچه که مطرح است مسئله لیاقت و صلاحیت می باشد. وقتی ابوبکر صلاحیت انجام یک کار جزیی را نداشت پس به طریق اولی صلاحیت و شایستگی به خلافت رسیدن را نیز نداشت.
⇐در عقد اخوت بنابر شیخوخیت، پیامبر (صلوات الله علیه و آله) باید با ابوبکر یا یکی از صحابه که مسن بود عقد اخوت را می بستند ولی پیامبر فقط با علی (علیه السلام) این عقد را بستند.
⇐ در جنگ خیبر پیامبر(صلوات الله علیه و آله) مرتبه اول ابوبکر و سپاهی را همراه او برای مقابله با یهودیان می فرستند که شکست خورده و پا به فرار می گذارند و مرتبه دوم پیامبر عمر را به همراه سپاهی برای مقابله با یهودیان می فرستند که او نیز فرار کرده و به نزد رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) بر می گردد. پیامبر پس از آگاهی از شکست عمر می فرماید: فردا پرچم جنگ را به دست مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست می دارد و خدا و رسول خدا او را نیز دوست می دارند، مردی حمله ور که هرگز پا به فرار نگذاشته و از صف دشمن بر نمی گردد تا خداوند خیبر را به دست او فتح کند و آن شخص کسی نبود جز علی (علیه السلام).
⇐در ماجرای فرستادن نماینده به یمن, پیامبر (صلوات الله علیه و آله) علی (علیه السلام) که مردی جوان بودند را به یمن می فرستند ونه ابوبکر و حتی ابوذر یا سلمان فارسی و نه ابو ایوب انصاری که همگی مردانی مسن وپیر و شیخ بودند.
⇐در قرآن نیز بحث شیخوخیت مطرح نیست زیرا اگر مسن بودن در برعهده گرفتن رسالت موثر بود حضرت عیسی(علیه السلام) و حضرت یحیی(علیه السلام) در کودکی به مقام پیامبری برگزیده نمی شدند.
با این مقدمات معلوم می شود، آنچه که در مسئله خلافت مطرح است ، مسئله لیاقت و شایستگی و صلاحیت افراد می باشد نه مسئله سن و سال آنان.